آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

...؟

1402/10/27 11:43
نویسنده : زینب
130 بازدید
اشتراک گذاری

اونقدر روزهای انتظار طولانی شد که حتی حال و حوصله فکر کردن هم ندارم  

بعضی وقتا میگم دیگه کافیه از همه چی دست بکشم

بعضی وقتا میگم نباید امیدمو از دست بدم  باید بازم تلاش کنم 

بالاخره انسان با امید زنده اس

تمام سرگرمی ما تو خونه شده گوشی و گوشی و گوشی

هر کدوممون یه طرف دراز میکشیم سرگرم دنیای مجازی خودمونیم

هیچ صدایی تو خونمون نیست حتی تلویزیونم جمع کردیم  اونقدر که حتی صدای تق و توق بخاری هم توجه منو به خودش جلب میکنه  میپرسم چرا بخاری صدا میده میگه نمیدونم مشکلی خاصی نداره 

جای خوابمون مدتهاست به دلایلی ازهم جدا شده حتی وقتی تنهایی میرم توی تخت  به شوخی بهش میگم کاش یه شوهر داشتم میمومد کمرمو ماساژ میداد  ولی اون هیچ واکنشی نشون نمیده  اینقدر غرق گوشیه که حواسش به حرفای من نیست

از درون داغونم  خستم شکستم

توی اداره از صبح تا ساعت ۲ بعد از ظهر از اتاقم تکون نمیخورم توی چهاردیواری تک و تنها خودمو حبس کردم حوصله زیاد حرف زدن با آدمها رو ندارم بجز برای موارد ضروری و کارهای اداری با کسی ارتباطی ندارم

روحم داغونه و ظاهرم شاد

احساس میکنم توی این زندگی خیلی داره بهم ظلم میشه.   روح و تن ضعیف من تحمل این حجم از کار، غم ، ناراحتی ، فکر و خیال رو نداره 

 نمیدونم تو این شرایط اصلا بچه آوردن درسته یا نه

.

‌.

اصلا نمیدونم کسی این مطالب رو میخوانه یا نه اصلا برای کسی مهمه یانه  دلم میخواد بشینم یه دل سیر بدون قضاوت شدن با یکی حرف بزنم  

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

فاطمه
28 دی 02 1:06
سلام خوبی؟
باید اول زندگیت رو گرم و شیرین کنی
منم به این روزمرگی گاهی دچار میشم ولی سعی میکنم خودم رو ازش بیرون بکشم
فایل آسیب شناسی خانواده دکتر حورایی رو گوش کن
گاهی اینجور چیز ها رو گوش کن خیلی تو زندگی به آدم جهت میدن و کمکت میکنن
راستی یه ذکری هست که خودمم  دارم میگم ۱۴هزار بار ذکر اللهم عجل لولیک الفرج تونستی بگو برا همین بچه ست
 
زینب
پاسخ
هیچ چیز یه طرفه نمیشه من تنها کتاب بخونم تنها مشاوره برم  تنهاذکر بگم یه دست صدا نداره